غیرت دینی؛ جلسه پنجم- محرم ۱۴۰۴
توضیحات:
خلاصۀ جلسۀ پنجم
تجلیهای غیرت دینی
در ادامۀ بحث شدت بدعت، به خطر هَدْم و نابودی دین اشاره شد.
• روند هدم دین معمولاً تدریجی است، نه دفعی: حاکمانی نظیر معاویه و یزید نیز، با اینکه در باطن دین نداشتند، نمیتوانستند مستقیماً دین را انکار کنند یا احکام آن را باطل سازند، چرا که حتی نزدیکانشان نیز از آنها تبعیت نمیکردند. از این رو، با ترویج تدریجی رسوم جاهلی مانند شرابخواری و جعل روایات، به تدریج پایههای دین را سست میکردند.
معاویه به یزید صراحتاً توصیه میکند که با حسین بن علی (ع) درگیر نشود. اما با هلاکت معاویه، یزید وصیت پدرش را نادیده گرفت. او بلافاصله پس از مرگ معاویه و بازگشت از بادیه، به ولید بن عتبه، والی مدینه، پیغام داد که فوراً از همان چهار نفر، بهویژه اباعبدالله الحسین (ع)، بیعت بگیرد و در صورت عدم بیعت، گردنشان را بزند و سرشان را به شام بفرستد. این اقدام نشان میدهد که یزید درک کرده بود برای پیشبرد روند تدریجی هدم دین، باید سریعاً حسین بن علی (ع) را حذف کند.
• آگاهی به کفر یزید:
در مورد آگاهی خواص نسبت به کفر یزید، منابع به وضوح نشان میدهند که بزرگان و آگاهان، یزید را کافر میدانستند:
۱. اباعبدالله الحسین (ع) خود یزید را کافر و پیرو شیطان میدانست.
۲. جناب ابن عباس با استناد به آیات ۱۴۲ و ۱۴۳ سوره نساء، یزید را منافق معرفی میکند.
۳. حضرت زینب کبری (س) در خطبهٔ آتشین خود در دربار یزید، مستقیماً او را کافر میخواند و با اشاره به آیات قرآن، سرنوشت و ویژگیهای کفار را به یزید نسبت میدهد.
۴. سکینه خاتون (س) نیز یزید را قسیالقلبترین، سنگدلترین، و بدترین کافر و مشرک مینامد.
در مقابل، آگاهی عوام از کفر یزید بسیار متفاوت بود؛ عوام مردم جاهل بودند و نمیدانستند یزید کافر است. به همین دلیل، اباعبدالله (ع) تصمیم گرفت به سرعت مردم را آگاه کند و به مکه و سپس به سمت کوفه رفت تا پیامش به سرعت به همگان برسد و مردم از کفر یزید مطلع شوند.
این وضعیت نشان میدهد که اگرچه روند کلی نابودی دین تدریجی بود، اما هم یزید برای حذف امام حسین (ع) و هم امام حسین (ع) برای آگاهسازی مردم از کفر یزید، نیازمند اقدام سریع بودند.
• وظیفۀ مقابله با بدعت بر عهدۀ همه است؛ چه عوام و چه خواص:
پیامبر اکرم (ص) تأکید کردهاند که هرکس دانشی دارد باید آن را آشکار کند و کتمان علم در برابر بدعت معادل کتمان وحی است. خواص و علما، به دلیل نفوذ و دانش بیشتر، مسئولیت سنگینتری دارند. مقابله با بدعت پاداشهای بزرگی همچون امنیت و ایمان الهی را به همراه دارد. اما نشاندادن چراغ سبز به بدعتگذاران یا سکوت در برابر آنان، بهمنزله کمک به ازبینبردن اسلام است و لعنت الهی را در پی دارد.
مستندات
۱. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا...»؛ آیه شریفه 43، سوره مبارکه نساء.
۲. «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ...»؛ آیه شریفه 219، سوره مبارکه بقره.
۳. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ...»؛ آیه شریفه 90، سوره مبارکه مائده.
۴. «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ...»؛ آیه شریفه 26، سوره مبارکه آل عمران.
۵. «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ...»؛ آیات شریفه 142 و 143، سوره مبارکه نساء.
۶. «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا...»؛ آیه شریفه 178، سوره مبارکه آل عمران.
۷. «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا...»؛ آیه شریفه 10، سوره مبارکه روم.
۸. «یا فَرَزْدَقُ! إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ، وَتَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمانِ، وَأَظْهَرُوا الفَسادَ فِی الأرْضِ، وَأَبْطَلُوا الحُدُودَ، وَشَرِبُوا الخُمُورَ، وَاسْتَأْثَرُوا فِی أَمْوالِ الفُقَراءِ وَالمَساکِینِ، وَأَنا أَوْلى مَنْ قامَ بِنُصْرَةِ دینِ اللهِ، وَإِعْزازِ شَرْعِهِ، وَالجِهادِ فی سَبِیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِیَ العُلْیا فَأَعْرَضَ عَنْهُ الفَرَزْدَقُ، وَسارَ»، ای فرزدق! اینان گروهی هستند که پیروی از شیطان را پیشه کردهاند و فرمانبری از خدای رحمان را واگذاشتهاند، فساد را در زمین آشکار ساختهاند، حدود (الهی) را تعطیل کردهاند، شراب نوشیدهاند، و دراموال فقرا و مستمندان به خودکامگی تصرف کردهاند، و من شایستهترین کسی هستم که برای یاری دین خدا، بزرگداشت شریعت او و جهاد در راه او قیام کند تا کلمه خدا برتر گردد؛ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ج 44، ص 382.
۹. «لَعِبَتْ هاشِمٌ بِالمُلْکِ فَلا / خَبَرٌ جاءَ وَلا وَحْیٌ نَزَلَ»، یزید: بنی هاشم با سلطنت بازی کرد و الا نه خبری آمده و نه وحیای نازل شده است!؛ طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، تصحیح محمدباقر موسوی خرسان، مشهد، المرتضى، چاپ اول، 1403 ق، ج 2، ص 307.
۱۰. «وَأَنَّی لا أَتَخَوَّفُ أَنْ یُنَازِعَکَ هذَا الأَمْرَ الَّذِی اسْتَتَبَّ لَکَ إِلَّا أَرْبَعَةُ نَفَرٍ مِنْ قُرَیشٍ: الحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَیْرِ، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی بَکْرٍ»، وصیت معاویه به یزید: و من نگران نیستم که کسی این امر (خلافت) را که برایت استوار شده از تو بازستاند مگر چهار نفر از قریش: حسین بن علی، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بی ابیبکر؛ ابومخنف ازدری غامدی، لوط بن یحیى، وقعه الطّف، تحقیق محمدهادى یوسفى غروى، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، 1417 ق، ص 68.
۱۱. «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ، وَلَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الأُمَّةِ أَوَّلَهَا، فَمَنْ کَانَ عِنْدَهُ عِلْمٌ فَلْیَنْشُرْهُ، فَإِنَّ کَاتِمَ الْعِلْمِ یَوْمَئِذٍ کَکَاتِمِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ»، هر گاه بدعتها پدیدار شوند و پسینیان این امت، پیشینیان آن را لعن و نفرین کنند، هر کس دانشى دارد، باید آن را منتشر سازد، که هر کس در آن روز دانش خود را پنهان دارد، همچون کسى است که آنچه را خدا بر محمّد نازل کرده، کتمان کرده باشد؛ متقی، علی بن حسامالدین، کنز العمال، تحقیق بکری حیانی و صفوه السقا، الرساله، چاپ پنجم، 1401 ق، ج 10، ص 216.
۱۲. «کُلُّکُمْ راعٍ، وَکُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ»، همه شما مسئولید و همه شما نسبت به زیردستانش بازخواست مى شوید؛ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ج 72، ص 38.
۱۳. «مَن أَعْرَضَ عَنْ صَاحِبِ بَدْعَةٍ بُغْضًا لَهُ، مَلَأَ اللهُ قَلْبَهُ أَمْنًا وَإیمَانًا»، هر که از روی بغض و کینه از بدعت گذاری روی گرداند، خداوند قلبش را از امنیت و ایمان پر می کند؛ متقی، علی بن حسامالدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، بکری حیانی و صفوه السقا، الرساله، چاپ پنجم، 1401 ق، ج 3، ص 82.
۱۴. «إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ اَلرَّیْبِ وَ اَلْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا اَلْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ اَلْقَوْلَ فِیهِمْ وَ اَلْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْ لاَ یَطْمَعُوا فِی اَلْفَسَادِ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ یَحْذَرَهُمُ اَلنَّاسُ وَ لاَ یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اَللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ اَلْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ اَلدَّرَجَاتِ فِی اَلْآخِرَةِ»، پیامبر(ص) : اگر پس از من اهل شک و بدعت را دیدید، از آنها برائت بجویید و بر لعن و نفرین آنها، سخن گفتن از آنها و حمله به آنها، و غارت اموالشان بیفزایید تا در اسلام طمع به فساد نکنند و مردم از آنها برحذر داشته شوند و از بدعتهایشان یاد نگیرند. خداوند به خاطر این کار برای شما حسنات مینویسد و درجات شما را در آخرت بالا میبرد؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 375.
۱۵. «مَنْ مَشَى إِلَى صَاحِبِ بِدْعَةٍ فَوَقَّرَهُ فَقَدْ سَعَى فِی هَدْمِ اَلْإِسْلاَمِ»، هرکسی با بدعت گذار همگام شد و با او راه رفت و به او حرمت و احترام گذاشت، محققاً در ویرانی اسلام تلاش کرده است؛ ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، تصحیح علی اکبر غفارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 3، ص 572.
۱۶. «مَن تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ دِینِهِ»، پیامبر (ص) :هر که به روی بدعت گذاری لبخند بزند، بیتردید به ویرانسازی دین خود کمک کرده است؛ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ج 47، ص 216.
۱۷. «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی، فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ، فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ»، پیامبر (ص): هر گاه بدعتها در میان امت من آشکار شوند، باید عالم، علم خود را آشکار کند و هر که چنین نکند، لعنت خدا بر او باد؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 1، ص 54.
receipt_long فایل
جزوه
mic_none صوت
سخنرانی
مداحی